۱۳۹۰ مرداد ۲, یکشنبه

خاراندن زخم ها یا مرور خاطرات

با شور و حرارت کودکانه اش دور اتاق می جهید و با انگشت اشاره ، تک تک آدم ها را مورد خطاب قرار می داد،
نیکی!
یکی با موبایلش حرف می زنه...
یکی با موبایلش حرف می زنه...
...
یکی فقط موبایلش رو نگاه می کنه..!

و آن خط سوم
...