۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

بیدل بازی

نمی دانم اگر شفیعی کدکنی و چومسکی نبودند با این بیت باید چه کار می کردم:
شعله ی ادراک خاکستر کلاه افتاده است
نیست غیر از بال قمری پنبه ی مینای سرو
-------------------
داشتن کلاهی از خاکستربرای ادراک: عقل، سرانجامی افسرده دارد.
ادراک گونه ای شراره است.
بیدل سرو را به گونه ی مینای شراب میبیند.
رابطه ی قمری با سرو شبیه گل و بلبل است.
رنگ خاکستری بال قمری مانند پنبه ای خاکستری است و قمری جایش بالای سرو است.
در گذشته سر مینای شراب را با پنبه می بستند تا از جوش و خروش بیافتد.
معنای بیت :
همان گونه که قمری و سرو لازم و ملزوم یکدیگرند، افسردگی و ادراک لازم و ملزوم هم اند

هیچ نظری موجود نیست: